خانم اولی: من خیلی از پیری می ترسم!!!
خانم دومی: آخه چرا؟
خانم اولی: چون آدم همه چیزهای خوبی که داره از دست می ده، مثل زیبایی
خانم دومی: ولی من اصلاً نگران پیری ام نیستم.
خانم اولی: خوب معلومه، چون تو چیزی نداری که از دست بدی...
خانم دومی: آخه چرا؟
خانم اولی: چون آدم همه چیزهای خوبی که داره از دست می ده، مثل زیبایی
خانم دومی: ولی من اصلاً نگران پیری ام نیستم.
خانم اولی: خوب معلومه، چون تو چیزی نداری که از دست بدی...
<div style="\"text-align:" center;\"="">
ادامه نوشته ها در ادامه مطلب ...
به غضنفر میگن یه موجود نام ببر میگه : آب جوش میگن آب جوش که موجود نیست میگه والا من از تبریز که میومدم تو جاده نوشته بود آب جوش موجود است...
يه روز سه تا ديوونه رو مي اندازن تو يه اتاق دو تاشون مى رقصن، يكيشون هم ميگه:
سبز - آبى - قرمز
ازش مي پرسن چرا اين جورى مي گى؟ ميگه من رقص نورم...
قطعه اي از شاهكار ادبي غضنفر : شب بود و خورشيد به روشني مي درخشيد پيرمردي جوان يكه و تنها با خانواده اش در سكوت گوش خراش خيابان قدم زنان ايستاده بود...
غضنفر از ژاپن برميگرده!!! بهش ميگن اونجا مشكل زبان نداشتي؟ ميگه: من نه، ولي ژاپني ها چرا...