شب خونه ی پسرخالم بودم داشتیم فیلم میدیدیم
خالم میاد تو اتاق منو میبینه
میگه : تویی؟
پ ن پ دزدم اومدم یه فیلم ببینم برم
تو مراسم خواستگاری بودم که دختر خانم با سینی چایی اومد داخل !
شروع کرد به چایی دادن رسید به من سینی رو گرفت جلوم و گفت بفرمایین
گفتم ممنون اهلش نیستم
گفت منظرتون چاییه؟
پ ن پ ازدواجو میگم
بقیه در ادامه مطلب